loading...
ایران بکس پورتال جامع شامل خبر، سرگرمی، روانشناسی، زناشویی، مد، دکوراسیون، آشپزی، پزشکی
مدیریت بازدید : 264 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

داستان کوتاه دیوانه باهوش و ماشین پنجر

داستان کوتاه دیوانه باهوش و ماشین پنجر | Short Story Machine

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همان جا به تعویض لاستیک بپردازد.

هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آن ها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد.

مرد حیران مانده بود که چه کار کند.

تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود.

در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از 3 چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی.

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند.

پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.

هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.

پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟

دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستماز خود راضی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • تبلیغات
    آمار سایت
  • کل مطالب : 712
  • کل نظرات : 115
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 81
  • آی پی دیروز : 118
  • بازدید امروز : 722
  • باردید دیروز : 132
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,328
  • بازدید ماه : 4,956
  • بازدید سال : 18,567
  • بازدید کلی : 738,676
  • کدهای اختصاصی